به گزارش "راهبرد معاصر"؛ برجام در حالی به 3سالگی خود رسید که برخلاف سال های گذشته، امسال خبری از برگزاری جشن تولد این معاهده نبود. البته سکوت و انفعال در برابر این رخداد توسط رسانه های جریان حامی دولت امری طبیعی و بدیهی به نظر می رسد. در تاریخ ۱۴ آبان ماه سال جاری، وزرای خارجه و خزانهداری آمریکا در نشست خبری اعمال تحریمها را رسما اعلام کردند. تحریمهایی که بخشی از آنها بر اثر خروج آمریکا از برجام مجددا احیا شده و بخش قابل توجه دیگری نیز جدید اعمال شده است. وزیر خزانهداری آمریکا در این نشست اعلام کرد بیش از 700 فرد، شرکت و نهاد، کشتی و هواپیما تحریم شدهاند. وزیر خارجه آمریکا نیز درباره تجارت با ایران هشدار داد. این مهم برشی تلخ از واقعیت برجام است. اینگونه شد که معاهده مذکور در حیات نباتی خود به سر برد و با بدعهدی غربی ها، گویا قرار نیست این معاهده آورده ای برای جمهوری اسلامی در بر داشته باشد.
با وجود عدم مزیت معاهده ای که قصد داشت تحریم ها را لغو کند و گره مشکلات معیشتی مردم را نیز بگشاید، ثبت واقعه ای دیگر در اوراق تاریخی حافظه ملی ناظر به غیرقابل اعتماد بودن آمریکایی ها، بستر را برای تجربه افزایی ملت و دولت فراهم آورد. سید عباس عراقچی عضو ارشد مذاکره کننده هسته ای کشورمان در همین راستا می گوید: "برجام نشان داد آمریکا چقدر غیرقابل اطمینان و غیرقابل اتکاست. یک رئیسجمهور امضا میکند، رئیسجمهور بعدی از آن خارج میشود." این اظهارات عراقچی را شاید بتوان تنها دستاورد برجام قلمداد کرد. دستاوردی که می بایست به شکل گسترده ای نزد افکارعمومی بازخوانی شود. بنا به گفته یاسر جبرائیلی پژوهشگر و کارشناس مسائل سیاسی «اینکه در آستانه چهلسالگی انقلاب، عضو تیمی که از سوی جریان مذاکرهطلب در ایران مامور امضای برجام شد، اینگونه حقیقت را روایت میکند، یعنی ما به یک بلوغ ملی رسیدهایم و تجربهای که باید، تحصیل شده است. اما درس گرفتن از گذشته باید عبرت برای آینده باشد. درس میآموزیم تا در آینده اشتباه نکنیم. این درس از زبان کسی چون آقای عراقچی باید آنقدر تَکرار شود که تا دیگر کسی جرات نکند هزینه مشابهی را به ملت تحمیل کند.»
اما در این میان گویا برخی چهره های سیاسی قصد دارند با وارونه نمایی حقیقت، اوضاع را با بزک کردن های بی حاصل، به شکل کاریکاتورگونه برای جامعه به تصویر بکشند. سیدرضا اکرمی در گفت و گو با ایلنا تلاش می کند با تبرئه دولت، عملا به بزرگنمایی موضوعی بپردازد که عملا وجود خارجی ندارد: « در مذاکرات خارجی ما تنها یک طرف مذاکره هستیم، درست نیست ما که بنای صداقت و تعامل گذاشتیم، زیر سوال برویم که چرا آمریکا از برجام خارج شد... همین کشور در زمان اوباما تا پایان ایستاد و بالاخره همین ایستادگی هم به قطعنامه ۲۲۳۱ منتهی شد و پنج قطعنامه که پیشتر علیه ما صادر شد بود از همین طریق ابطال شد.»
سیدرضا اکرمی که از سوی خبرگزاری ایلنا به عنوان فعال سیاسی اصولگرا معرفی شده، تاکید می کند: «دولت ترامپ که روی کار آمد گفت من این توافق را قبول ندارم و بعد از مدتی هم از برجام خارج شد. این اشکال مربوط به دستگاه دیپلماسی ما نیست. اگر ما مذاکره را قبول نمیکردیم شرایط بدتر گذشته همچون تحریم، فشار و اتهام همچنان وجود داشت و در فصل هفتم منشور سازمان ملل شاید با جنگ مواجه میشدیم. بدانیم که ما بین بد و خوب و خوب و خوبتر انتخاب نکردیم و گاهی انسان در تعامل به این نقطه میرسد، اما آنها که خیلی در مسائل بینالملل اهل مطالعه و تجربه نیستند، حرفهای دیگری میزنند که درست نیست.»
رئیس سابق شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری از قصورات تاریخی یانکی ها یاد کرد و گویی پیش بینی ها حکایت ازین نداشت که با تغییر دولت رنگ وعده ها نیز چیز دیگری خواهد شد. اکرمی به این نکته اشاره نکرد که پیش از ورود دولت به عرصه برجام، منتقدین هشدارهای لازم را در خصوص توجه به مفاد قرارداد با طرفهای غربی دادند که با واکنش های تند رئیس جمهور مواجه شدند.
اینکه در وضعیت کنونی همه باید به دولت کمک کنند تا بر مشکلات اقتصادی غلبه کند، شکی نیست. دولت، برآمده از آرای مردم است و فعلا مسئول مستقیم در تصمیم سازی های اجرایی. اما آن چیزی که در این میان باید مورد مداقه قرار گیرد، صداقت رفتاری و کلامی با جامعه ایران است. اگر عباس عراقچی به عنوان مذاکره کننده ارشد هسته ای، به شکل تلویحی بی اعتمادی به آمریکا را به عنوان بزرگترین دستاورد برجام می داند، لزومی بر تغییر صورت مسئله از سوی اشخاص و جریاناتی که در بطن مذاکرات قرار نداشتند، وجود ندارد. آنچه در این بازه زمانی افکارعمومی را اقناع خواهد کرد، نه تحریف حقایق، بلکه مطرح کردن واقعیت ها با مردمی ست که صبورانه و نجیبانه در برابر مشکلات ایستادگی کرده اند و خطاهای تئورسین های سیستم اجرایی را به جان خریده اند. از برجام شکست خورده می توان پلی برای وحدت و انسجام ملی ساخت و در این زمینه مردم دولت را همراهی خواهند کرد، به شرط آنکه حامیان دولت نیز این حقیقت را بپذیرند که راه توفیق سیاسی و اقناع افکارعمومی، در وارونه نمایی حقایق نیست.